سونوی nt
31 اردیبهشت 1391 سلام توت فرنگی مامان خوبی نفسم ؟؟ من و بابایی چهارشنبه رفتیم دکتر واسه سونوی ان تی من خیلی خیلی استرس داشتم به منشی دکتر هم که گفتم میخوام با همسرم برم تو اتاق بهم خندید و اجازه نداد بابایی همرام بیاد و من و تنهایی فرستاد البته این و بگم که خیلی علاف شدم و قبلشم دو تا شکلات خوردم تا شما خوشمل مامان حسابی سرحال باشی خلاصه وقتی دکتر سونو رو انجام داد من شما رو میدیدم و کلی ذوق میکردم قربونت بشم که بزرگتر شده بودی عسلممممممممم دکتر گفت همه چیز خوبه و نگران نباشم و بعدش یه عکس از دست و پای کوچولوت گرفت و بهم نشون داد خودشم کلی ذوق کرد که چه عکس قشنگی گرفته از دست کوچولوی جیگر مامان . الهیییییی...
نویسنده :
الی
21:25