الینا الینا ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نفس مامان

سونوی nt

31 اردیبهشت 1391 سلام توت فرنگی مامان خوبی نفسم ؟؟ من و بابایی چهارشنبه رفتیم دکتر واسه سونوی ان تی من خیلی خیلی استرس داشتم  به منشی دکتر هم که گفتم میخوام با همسرم برم تو اتاق بهم خندید  و اجازه نداد بابایی همرام بیاد و من و تنهایی فرستاد البته این و بگم که خیلی علاف شدم و قبلشم دو تا شکلات خوردم تا شما خوشمل مامان حسابی سرحال باشی  خلاصه وقتی دکتر سونو رو انجام داد من شما رو میدیدم و کلی ذوق میکردم قربونت بشم که بزرگتر شده بودی عسلممممممممم دکتر گفت همه چیز خوبه و نگران نباشم و بعدش یه عکس از دست و پای کوچولوت گرفت و بهم نشون داد خودشم کلی ذوق کرد که چه عکس قشنگی گرفته از دست کوچولوی جیگر مامان . الهیییییی...
31 ارديبهشت 1391

روز مادر

23 اردیبهشت 1391 سلام عزیزه مادر ای قشنگ ترینم امروز ولادت حضرت فاطمه زهرا و  روزه مادر و روزه زنه. من آرزو داشتم همیشه روزه مادر و بهم تبریک بگن و بالاخره به این آرزوی شیرین هم رسیدم . دیشب بابایی مهربون روزه مادر و بهم تبریک گفت و بهم کادو داد البته کادوش پول بود  مرسی از بابا جونی بوس واسه بابایی از طرف من و شما  امروزم مامان جونم و بابا جونم بهم تبریک گفتن که اشک تو چشام جمع شده بود یعنی واقعا منم مامان شدم خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتت. منم به مامان مهرونم این روز و تبریک گفتم و براش آرزوی سلامتی کردم . عزیزم لحظه شماری میکنم که زودتر بیای بغلم و مامان صدات کنم ایشالا سالم و سلامت باشی و ساله دیگه این رو...
23 ارديبهشت 1391

نگرانی های مامانی

١٣ ادیبهشت 1391 سلاممممممممممممم عسل خوشمزه ی مامان  خوبی عشقم ؟؟؟   الهیییییییییییی حالت خوبه خوب باشه کوچولوی مامانیییییییییی مامانی این چند وقت که نتونستم واست بنویسم عذر خواهی میکنم اخه حاله مامانی خوب نبود همش حالت تهوع داشتم اما خدا رو شکر الان خیلی حالم بهتره . از دیشب واست بگم که تا صبح درد داشتم  و صبحی هم دلم واینستاد که نرم دکتر به بابایی زنگ زدم و کلی گریه کردم بس که ترسیده بودم  بابای مهربون هم زود خودش و رسوند خونه و با هم رفتیم بیمارستان پیش خانم دکتر مهربون که همش بهم دلداری داد که این دردا به خاطره بارداریه و ، واسمون سونو نوشت که باید عصر میرفتم انجام میدادم . از اون موقع تا وق...
13 ارديبهشت 1391

9 هفتگی

2 اردیبهشت 1391 سلام نفس مامانی خوبی همه ی زندگیم ؟؟؟  مامان جون من و بابایی امروز رفتیم دکتر و خانم دکتر گفت همه چیز خوبه ولی هنوز زوده واسه شنیدن صدای قلب شما مامانی دلم آب شد که این دکترا همش میگن زوده زوده  . حالا باید صبر کنم تا همون 12 هفته که دوباره میرم دکتر و سونو و تا اون موقع باید کلی انتظار بکشم قلبونت بشم من . امشب با بابا محسن رفتیم بازار واست یه دامن و ساپورت خوشکل خریدیم  البته چون ازش خوشمون اومد خریدیم این اولین لباسیه که از وجودت خبر داریم و واست میخریم مبارکت باشه عزیزم انشاالله سالم به دنیا بیای و بپوشیش واسه مامان و بابا حسابی قر بدی الهی دورت بگردم من .     &nbs...
3 ارديبهشت 1391

نفس مهربونم

ا اردیبهشت 1391 سلام نازنینم خوبی نفس مادر؟؟؟ مامانی امروز جمعه است و من خیلی دلم گرفته  البته جمعه ها همیشه اینجوریه ولی امیدوارم با اومدن شما دیگه واسم دلگیر نباشه . عزیزه دلم امروز 8 هفته و 6 روزته فردا میشی 9 هفته هوراااااااااااا قراره با بابایی بریم دکتر ایشالا که بتونم صدای قلب کوچمولوتو بشنوم شیرینم . قربونت برم که این قدر حرف گوش کنی چون حال مامانی خیلی خیلی بهتره الهی من دورت بگردم . بازم ازت عذر خواهی میکنم که نمی تونم درست و حسابی غذا بخورم و از غذا خوردنم لذت نمیبرم اما قول میدم تا جایی که بتونم به فکر شما باشم قند عسلم . گلم برای مامان و بابا دعا کن . دوست داریممممممممممممممم. ...
1 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد